my prisoner

پارت ۳۴
هیونجین: چان دارم جدی میگم! هیچ دختری الان حاضر نیست که فقط نقش همسرت رو بازی کنه..مگر اینکه باهاش ازدواج رسمی کنی کا تو عمرا این کارو بکنی..بعدش هم ، عمو کاری با این مسائل نداره..تو میتونی برای یه مدت نشون بدی کا با سونگمین هستی.
بنگچان: حالا میگیم با اینکه پسره مشکلی نداره..اگه گفت چون به خدمتکاره-
هیونجین: چان درسته اون بعد بابا رئیس خانواده هس..ولی بازم تو رئیس بزرگ ترین مافیا هستی..اگه هم چیزی گفت-
بنگچان: خودم میدونم چی بهش بگم..
هیونجین: پس یعنی قبول میکنی؟
بنگچان: اره..چاره ای ندارم.
هیونجین، لبخندی زد و گفت
هیونجین: میدونستم واقعا دوسش داری.
بنگچان: هوی ساکت شو!
هیونجین، خنده ای کرد.
هیونجین: خب دیگه اون هرزه هم نمیاد اینجا..
بنگچان: نه اون میاد...اگه همون اولش اینجوری بگیم عمو با خبر میشه..باید یه مدت بگذره.
هیونجین: اَه باشه..الان دوباره میخواد بچسبه بهمون..هوف..
هیونجین، از بنگچان فاصله گرفت و داشت از اتاق بیرون میرفت که..
بنگچان: هیونجین..به لحظه صبر کن.
هیونجین، سرش رو برگردوند و حالتی سوالی نگاهش کرد.
هیونجین: هوم؟
بنگچان: وو هنوز هم فلیکس رو میخوای؟
هیونجین، با شنیدن سوال بنگچان ، هول شد. نمیدونست باید چی بگه. خنده ای کرد و گفت
هیونجین: چی؟ معلومه که نه چرا باید-
بنگچان: هیونجین..دروغ نگو..میتونم متوجه نگاهات به فلیکس بشم.
هیونجین: منظورت چیه..من اونو نمیخوامش..بعدش هم اگه بخوامش هم تو که مخالفی ، درسته؟
بنگچان: شاید نظرم تغییر کرد.
هیونجین، با چشم هایی گرد شده به بنگچان نگاه کرد.
هیونجین: چی؟..یعنی تو...
بنگچان: هیونجین..من از همه چی با خبر شدم.
هیونجین، استرس عجیبی بهش دست داد.
هیونجین: از چی با خبر شدی؟
بنگچان: رابطه تو با فلیکس..هیونجین من رئیس این عمارتم‌..چجوری میتونم از کار های توش با خبر نشم؟
حالت هیونجین کمی جدی و سرد شد. میترسید که بنگچان ، دوباره بخواد اونارو از هم جدا کنه.
هیونجین: چجوری فهمیدی.
بنگچان: خدمتکارا...بادیگارد ها..ولی شما هم خیلی سعی کردید کاری کنید که کسی متوجه نشه..ولی خب لو رفتین.* پوزخند *
هیونجین: الان میخوای..جدامون کنی؟
بنگچان: همچین حرفی نزدم..فلیکس رو صدا کن و با اون برگرد اینجا.
دیدگاه ها (۴۰)

my prisoner

my prisoner

my prisoner

پارت ۳۲۲ ماه بعد۲ چاه گذشته بود. از اون موقع ، بنگچان با سون...

اگه روح اعضا رو میشد به یک رنگ تشبیه کرد، اون رنگ چی بود💕:.࣪...

میان دو نگاه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط